Thursday, May 31, 2018

فرار خامنه‌ای از قبول مسئولیت برای شکست برجام
اکنون با شکست برجام و از بین رفتن آمال و آرزوهای ولی‌فقیه برای رسیدن به «پول‌های باد آورده»، شقه و شکاف عمیقی در میان سران و متولیان در نظام آخوندی پدیدار شده است.
بر این منطق هر روز شاهد هستیم که باندهای به جان هم افتاده، تلاش دارند تا ضمن تبری، تمام مسئولیت شکست برجام را بر گردن شخص اول نظام متمرکز نمایند. این تفکر که در درون رژیم در حال رشد و نمو است، خود را طی هفته‌های اخیر و به‌ویژه با خروج آمریکا از برجام و راه افتادن سیل تحریم‌ها، در موضعگیری های دست نشاندگان ولی‌فقیه به‌خوبی بارز کرده است.
خامنه‌ای با گسیل «ابواب جمع» بیت خود، تلاش دارد تا ضمن سکوت و عدم اعتراف به مسئولیت برای شکست برجام، این موج پدیدار شده در درون نظام آخوندی را با خرید زمان از سر بگذراند.
تازه‌ترین سخنان «وزیر خارجه» در دولت سایه بهترین ادله بر این اوضاع درهم ریخته نظام به‌ویژه بحران درونی علیه شخص خامنه‌ای می باشد.
ولایتی، مشاور خامنه‌ای در مسائل روابط خارجی ضمن اعتراف به این وضعیت می‌گوید: «مذاکره تصمیم نظام بود نه فرد و باید انجام می‌شد». (سایت حکومتی بهار ۱۰ خرداد ۱۳۹۷)
ظاهرا مشاور ولی‌فقیه طلسم شکسته نقش ویژه خامنه‌ای برای توافق اتمی را فراموش کرده و یا خود را عامدا به فراموشی زده است، زیرا با نیم نگاهی به داده‌های قطره ئی از سوی حکومت و به‌ویژه سخنان اخیر پاسدار احمدی‌نژاد، اکنون می‌توان به‌خوبی «دم خروس» را از زیر عبای «ولی‌فقیه» مشاهده نمود.
پاسدار احمدی‌نژاد اخیرا اعلام کرده بود که وی شخصا مخالف هرگونه مذاکره بر سر مسائل هسته‌ای بوده و این مذاکرات در زمان وی برخلاف میل باطنی او انجام شده است.
موضوع مذاکرات اتمی نیز به همان دوران و بقول خامنه‌ای با وساطت «یکی از محترمین منطقه» صورت گرفته بود که در نهایت ارثیه این نوزاد ناقص‌الخلقه به دوران آخوند روحانی و سرانجام به «تسلیم‌نامه» اتمی ختم گردید.
به موازات این واقعیت نیز باید اضافه نمود که خامنه‌ای در تائید تیم مذاکره کننده برجام به‌صراحت اعتراف کرده بود اولا «به دنبال توافقی خوب یعنی توافقی منصفانه و عادلانه، عزتمند و منطبق با منافع و مصالح» و ثانیا: «تیم مذاکره کننده امین، غیور، شجاع و متدین هستند. گله‌ای از دولت ندارم». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲ تیر ۱۳۹۴)
گرچه بیان این جملات بیشتر به «جوک و لطیفه» می‌ماند تا بیان واقعیت‌های تلخ از درون اسرار خانه نظام، اما در روند منطقی این دروغگویی ها و شانه خالی کردن‌های خامنه‌ای از قبول مسئولیت، همگان به عیان دیدند که چگونه رژیم همین افراد تیم مذاکره هسته‌ای را یکی پس از دیگری به جرم «جاسوسی» دستگیر و روانه زندان کرده است.!
همچنین ولایتی در این سخنان ناخواسته به واقعیت‌های دیگری نیز اعتراف کرده است. وی عامدانه توپ را به زمین برادران لاریجانی انداخته و در ادامه می‌افزاید: «در مجلس نیز این موضوع مطالعه و بررسی شود. آیا مجلس باید چنین چیزی که این میزان مهم است را در عرض ۲۰ دقیقه تصویب کند. مشخص است که مجلس نیز کار خود را به خوبی انجام نداده است».
بدین سان معلوم می‌شود که خامنه‌ای به مانند تمامی دیکتاتورها برای حفظ قدرت در روزهای پایانی، حاضر است تا تمام وابستگان و سرسپردگان خود را قربانی «شکست‌ها و تصمیم‌گیری‌های غلط و مملو از مخاطره خود» نماید. بر این منطق در آینده‌ای نه چندان دور باید شاهد راه افتادن موج دستگیری و به زندان انداختن متولیان حکومت از سوی ارگان‌های امنیتی و نظامی رژیم باشیم.




در حالی که رژیم کمتر از 3هفته فرصت داره که خودش رو از قرار گرفتن در لیست سیاه کنوانسیون  FATF نجات بده و برای همین دولت روحانی حسابی دستپاچه و بیقرار هستند، دلواپسان حملات خودشون رو به روحانی و تلاشش برای پیوستن به  متمرکز کردند و حسابی به روحانی و دولتش می‌تازند و در این رابطه از زدن مارک خیانت و همدستی با دشمن هم ابایی ندارند، اما دفاع باند روحانی هم قابل توجهه که می گن اگر FATF  استعماریه، سران سه قوه استعماری هستند، در واقع منظورش ولی فقیهه، ولی با این بیان گفته؛ به هر حال گزیده‌یی از این جریان از نظرتون  می‌گذره:
سایت حکومتی عصر ایران ۶ خرداد
کواکبیان از مهره‌های باند اصلاح طلب: سران 3 قوه موافق تصویب لوایح چهارگانه مرتبط (FATF) هستند
کواکبیان در پاسخ به این سوال که چرا برچسب استعماری به این لوایح چسبانده می شود و دلیل این مخالفت ها چیست؟، گفت: چه بحث استعماری؟ سران سه قوه شب گذشته در شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سه گانه جلسه داشته اند و هرسه درخواستشان تصویب این لوایح بوده است. پس بنا به ادعای این آقایان، سران سه قوه هم نعوذبالله استعماری هستند؟
او در پایان با انتقاد از مباحث حاشیهای که مطرح می شود، درباره احتمال تصویب این لوایح گفت: انشالله که تصویب می شوند.
محمد نبی حبیبی رئیس باند موتلفه ۶ خرداد
مجلس لایحه قانونی مبارزه با تأمین مالی تروریسم را برای همیشه از دستور خارج کند.
مجلس نباید لوایح استعماری مربوط به FATF را به تصویب برساند.
تعامل با غرب به ویژه آمریکا به دلیل خباثت و شرارت و بدعهدی آنان ممکن نیست. برجام نشان داد ما هر چقدر انعطاف به خرج بدهیم دشمن پرروتر و جسورتر می‌شود. موضوع موشک و قدرت هسته‌ای بهانه است. گره زدن مشکلات کشور به برجام اشتباه بود. رئیس‌جمهور نباید برجام را وارد رقابت‌های سیاسی می‌کرد. نباید منافع و مصالح ملی را بازیچه رقابت‌ها قرار داد زیرا کشور آسیب می‌بیند
جواد جمالی عضو مجلس ارتجاع ۶ خرداد
دولت اعلام کرده است که سه هفته مهلت داریم وضعیت خود را از حالت معلق در FATF خارج کنیم. در غیر این صورت و عدم اجرای برنامه‌های خواسته شده آن‌ها، دوباره ما را وارد بلک لیست (لیست سیاه) می‌کنند. به عبارتی اصرار دولت به دلیل در پیش بودن جلسه‌ شورای حکام FATF است.
خبرگزاری حکومتی  آنا ۶ خرداد
46 دفتر بسیج دانشجویی در نامه‌ای خطاب به نمایندگان مجلس
در روز‌هایی که وزارت خزانه‌داری آمریکا به اتاق جنگ اقتصادی علیه ملت ایران تبدیل شده و چریک‌های کت و شلواری آن دم از تغییر رژیم در ایران می‌زنند، برخی تصمیم‌گیران و تصمیم سازان عرصه سیاسی کشور نه تنها در جهت مقابله با این جنگ اقتصادی قدم برنداشته‌اند، بلکه جاهلانه یا خائنانه به پیاده نظام دشمن تبدیل شده‌اند.وضعیت نابسامان اقتصادی امروز کشور نیز بیش از آنکه محصول زنجیر تحریم‌های اقتصادی باشد نتیجه طناب پوسیده اعتماد همین جنابان به استکبار است که گویی چشم از عقل و علم و تجارب تاریخی نظیر برجام پوشیده اند. دیروز مجلس به برجام رای مثبت داد و امروز در برابر لوایحی قرار دارد که بخشی از برنامه دشمن برای در تنگنا قراردادن ایران است.مردم امین نظام هستند؛ با افشای رأی خود به این لوایح، اعتماد از دست رفته مردم در خسارت محض برجام را دوباره بدست آورید.
یاسر جبرائیلی  از باند خامنه ای ۵ خرداد
آمریکا اجرای FATF را در ایران برای این نمی‌خواهد که مشکلات روابط مالی بین‌المللی ایران حل شود. برای این می‌خواهد که سلاح خودش دقیق‌تر کار کند. لوایح چهارگانه دولت آقای روحانی، برای بالا بردن دقت تسلیحات مالی آمریکا است.
نمایندگان عزیزمان بدانند امروز در موقعیت خطیری قرار دارند. جریانی که خسارت محض برجام را به کشور تحمیل کرد و امروز سخن از در حال احتضار بودن آن می‌گوید، با جسارت تمام و بدون درس گرفتن از گذشته پرخطای خود، به دنبال تحمیل برجام دیگری به کشور است که عبارتست از اجرای استانداردهای FATF و آغاز پروژه خودتحریمی. این جریان نشان داده که به دنبال حل مشکلات کشور نیست، بلکه به دنبال حل کردن کشور در نظام سلطه است. امروز اگر مقابل این جریان نایستیم، فردا نه‌تنها در پیشگاه خدای متعال پاسخی برای گفتن نداریم، بلکه آیندگان از ما به‌عنوان خائنان به کشور یاد خواهند کرد.


روز دوشنبه خامنه‌ای در دیدار با مزدوران رژیم در دانشگاهها ادعا کرد که وضع رژیم از هر نظر خوب است، روحانی هم در دیدارهای این روزهایش روضة تکراری رشد اقتصادی می‌خواند، اما از این دو که بگذریم، حتی نفرات بعد از آنها، دهن که باز می‌کنند، ذکر مصیبت چالشها و ابرچالشهای رژیم را می‌خوانند، در این میان از همه جالبتر نوبخت سخنگوی دولت خاتمی است که دیروز در نشست خبری خود اولش طبق معمول شروع کرد به شرح دادن فواید روحانی و دولت او، ولی در انتهای کنفرانس از جای دیگری سر درآورد؛ بقیه‌اش را نمی‌گویم تا خودتان بشنوید. البته این فقط حال و روز نوبخت بدبخت نیست، هر کس حرف می‌زند جز تایید و تآکید وضعیت وخیم رژیم در زمینه‌های مختلف چیزی برای گفتن ندارد. دقت کنید
خامنه ای ۷ خرداد
آن جوانی که می‌گوید وضع خیلی بد است، احساسش را تأیید می‌کنم اما حرفش را نه
شما آرزوها را خیلی راحت بیان می‌کنید اما بنده فاصله‌ی آرزو را به‌تجربه می‌بینم و لمس می‌کنم.اگر تهاجم وسیع و پرحجم ضد انقلاب به افکار عمومی، با برجسته کردن و مطالبه گری آرمانی روبرو نشود، قطعاً ویرانگری خواهد کرد
نوبخت سخنگوی دولت ۸ خرداد
ادعا نمی‌کنیم مردم مشکل ندارند
از مردم می‌خواهیم ما را کمک کنند، این که دولت را در فشار قرار دهیم کاری پیش نمی‌رود، رئیس‌جمهور در هیات دولت بارها گفته‌اند که اگر مطالباتی وجود دارد تا قبل از اینکه اعتراضاتی صورت بگیرد، رسیدگی کنیدالان دیگر ضربه به دولت ضربه به قوه مجریه نیست بلکه به مجموعه نظام است شاید بهترین وضعیت دولت در شعر "شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل, کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها" باشد
ابراهیم رزاقی افتصاد دان از باند خامنه‌ای ـ ۸ خرداد
اقتصاد ایران به نقطه‌ای رسیده که از این بدتر نمی‌شود
با ادامه وضعیت فعلی مردم به تدریج اعتقادشان را به همه چیز از دست می دهند و اتفاقاتی نظیر دیماه سال گذشته چیزی نتیجه خشم مردم از وضعیت نابسامان اقتصادی نیست. سوال اینجاست که یک فقیر تا چه حد می‌تواند فقر را تحمل کند یا بازنشسته‌ها که به سختی زندگی را اداره می‌کنند چه گناهی دارند؟ در صورتی‌که این وضعیت ادامه یابد، تعداد فقرا افزایش یافته و فاصله طبقاتی مردم همچنان زیادتر خواهد شد که این موضوع مردم را ناامید کرده است.این اتفاق در نهایت باعث می‌شود مردم از نظام ناامید شوند که در این صورت چاره کار را در اعتراضات خیابانی می‌بینند و این یعنی زمینه‌سازی برای جنگ داخلی در کشور!
محسن جلال پور عضو سابق مجلس ارتجاع ۸ خرداد
با گذشت زمان چند چالش‌ اقتصاد ایران به ابرچالش‌های نگران‌کننده تبدیل شده‌اند که امروز شرایط نگران کننده‌ای برایمان به وجود آورده‌اند
فقر و بیکاری عواقب سیاسی و امنیتی دارد. ابعاد این ابرچالش دامنگیر حوزه‌های دیگر شده به گونه‌ای که رئیس جمهوری به درستی می‌گوید هیچ خطری بالاتر از بیکاری نیست
هرکدام از این ابرچالش‌ها برای ساقط کردن یک ساختار سیاسی کافی‌اند و ما در حال حاضر این همه چالش را یکجا و با هم داریم
ما وسط پیچیده‌ترین و حساس‌ترین بازی یک قرن گذشته قرار داریم و در جهان پر آشوب فعلی، هیچ سناریویی به نفع ما نوشته نمی‌شود
روزنامه حکومتی سیاست روز ۸ خرداد
مطالبه به حق مردم که در چارچوب راهپیمایی ساده صورت گرفت در دی‌ماه گذشته تبدیل به حادثه‌ای امنیتی شد که می‌تواند الگوی بعدی در این ماجرا باشد
در جریان موسسات مالی و اعتباری هم دقیقا همین اتفاقات رخ داد
متاسفانه نوک پیکان مقصران اصلی امنیتی شدن حوادث معمولی به سمت مسئولانی باز می‌گردد که در جریان‌های فوق‌الذکر دقیقا جایی که نیاز بوده صحبت کنند سکوت کردند و جایی که نیاز به سکوت بوده حرفهایی زدند که مردم برآشفته‌تر شدند! مانند آنچه در جریان مطالبه مالباختگان از سوی رئیس‌جمهوری و سخنگوی دولت عنوان شد
صادق زیبا کلام از باند اصلاح طلب ۸ خرداد
کسانی که چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور معتقد هستند که نظام جمهوری اسلامی اصلاح‌ناپذیر است و هیچ امید و شانسی نیست برای این که بتوان این نظام را از درون تغییر داد و تحولی در آن به‌وجود آورد. از دید آنها روز به‌ روز شرایط بدتر می‌شود و آنها معتقد هستند که به جز براندازی نظام و جایگزین کردن با یک نظام دموکراتیک و نظامی ملی و مردمی چاره‌ی دیگری نداریم. این تفکر که در سال‌های اخیر خیلی تفکر گسترده‌ای شده و معتقد است که شرکت در انتخابات بی‌فایده است و به نوعی همه اینها اتلاف وقت و تداوم وضعیت نامطلوب فعلی است.آنها از اصولگرایان و دلواپسان توقعی ندارند؛ چرا که تصور می‌کنند اصولگرایان به براندازی کمک می‌کنند اما اصلاح‌طلبان سوپاپ اطمینان نظام هستند. در این بین دلخوری آنها از اصلاح‌طلبان از این روست که فکر می‌کنند ما جلوی سقوط نظام را گرفته‌ایم و عمر نظام را به بهای محرومیت مردم افزایش می‌دهیم. آنها معتقدند که ما ظاهرمان اصلاح‌طلبی است اما در واقع به نفع نظام عمل می‌کنیم.این رویکرد سیاسی را در رویدادهای دی ماه کاملا شاهد بودیم. با شعار معروف «اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» اولین‌ بار این جریان عرض‌اندام کرد که ضد اصلاح‌طلبان بود. رسما شعار علیه اصلاح‌طلبان به عنوان عوامل نظام داده شد.
دکتر ولید فارس در یک مصاحبه تلفنی با العربیه می گوید براساس 12ماده استراتژی جدید آمریکا رژیم ایران باید از منطقه بیرون بکشد
دکتر ولید فارس کارشناس سیاست خارجی آمریکا در امور خاورمیانه، در پاسخ به این سؤال که  دوازده شرط آمریکا  برای رژیم ایران  آیا برای ترساندن آن  است یا اهداف دیگری را دنبال می کند می گوید 
این دوازده ماده تنها برای ترساندن رژیم نیست ولی سؤال این است که آیا رژیم ایران این دوازده خواسته را اجرا می کند و در صورتیکه اجرا نکرد آمریکا چه برخوردی خواهد کرد 
این سندی که وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده  پایه طرح و برنامه سیاسی این رویارویی است . جنگی که تبلور نقطه نظرهای دونالد ترامپ است ولی این رویارویی سال گذشته به دلیل وضعیت داخلی آمریکا و مشکلاتی که برای حل مسائل مالی و اقتصادی داشت به تاخیر افتاد و به امسال کشیده شد 
یکی از شروط آمریکا این است که تمامی نیروهای نظامی رژیم ایران باید از منطقه بیرون برده شوند  
موضوع دوم این که این رژیم نباید آزمایش موشکی اش را تکرار کند و این موشک ها را نباید به محل های دیگر وارد کند 
درصورتی که رژیم ایران خواسته های آمریکا را اجرا نکند چه می شود ؟
ولید فارس پاسخ می دهد :   رژیم ایران فکر می کند  اگر بعد از انتخابات  کنگره در پائیز امسال مخالفان ترامپ اکثریت را به خود اختصاص دهند شروط او  با مانع روبرو خواهد شد ولی فکر می کنم که رژیم ایران اشتباه می کند چرا که حتی اگر اکثریت در کنگره تغییر کند. آنها از اعمال رژیم ایران در خاورمیانه راضی نیستند 
به نظرم آمریکا برای سوریه و عراق و یمن و سایر کشورها برنامه عمل دارد و گزینه های استراتژیک بزرگی وجود دارند که با وجود افرادی مانند بولتون و پمپئو وسفیر آمریکا در سازمان ملل این برنامه ها اجرا خواهند شد . این تیم با هم کار خواهند کرد و شاید آمریکا طرحهای مشروح تری را  هم داشته باشد

رهبران آلمان و فرانسه تلاش می کنند  در مورد نقش اتحادیه اروپا  و  آینده توافق هسته‌ای با  رژیم ایران با روسیه و چین به توافق برسند . پیش از این  علی خامنه ای  به اتحادیه اروپا هشدار داد اگر شرط‌هایش برآورده نشود شاید رژیمش غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم را از سر بگیرد. او از اروپا خواسته است کاری به برنامه موشکی و دخالت های رژیم  در منطقه نداشته باشد و خرید نفت از ایران را تضمین کند
  کشورهایی که هنوز از  توافق اتمی با رژیم ایران عقب نشینی نکرده اند  برای دست یابی به توافقی دیگر که برجام را نجات دهد با زمان مسابقه می دهند  ولی بهتر است گفته شود که آنها بدنبال نجات منافع اقتصادی خودشان هستند 
اروپایی ها به جنب و جوش افتاده و هماهنگ می کنند تا هر آنچه که قابل نجات دادن است را نجات دهند 
اینگونه تلاش ها  آیا هیچ چشم اندازی برای رژیم ایران خواهد داشت؟
  دکتر نبیل العتوم رئیس واحد مطالعات ایران به اسکای نیوز گفت: من هیچ چشم اندازی برای موفقیت مذاکرات میان کشورهای تضمین کننده توافق اتمی با رژیم ایران  نمی بینیم بویژه اینکه این رژیم دیپلماسی تحریک را بکار گرفته . در واقع رژیم ایران خواهان یکسری امتیازهای اقتصادی است . این رژیم می خواهد که  شرکت های بزرگ  اروپایی در بخش انرژی باقی بمانند  و  یا  به او  تضمین های مالی بدهند   
  خامنه ای یک سری خط سرخها و مجموعه ای از ممنوعیت ها را هم مشخص کرده   من تعجب می کنم که اروپایی ها بخواهند  تصمیم بگیرند روابط اقتصادی شان با رژیم ایران را ادامه بدهند 
فکر می کنم که گزینه های اروپایی ها گزینه های پیش پا افتاده ای هستند.  موضع اروپا نسبت به توافق اتمی  با تاسف زیاد موضعی خجولانه است. آنها به این توافق بعنوان یک توافق فنی نگاه می کنند برعکس آمریکایی ها و کشورهای منطقه مانند شورای همکاری خلیج  فارس و کشورهایی که از سیاست های خصمانه رژیم ایران  خسارت دیده اند عقیده دارند   این توافق هم فنی است و هم سیاسی 
با توجه به سلطه آمریکا بر اقتصاد جهانی  و با توجه به سیاست بی سابقه ای که آمریکا نسبت به رژیم ایران دارد یعنی همان دوازده محوری که مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا از آن صحبت کرد و هفت محور اصلی آن  مربوط به رویکردهای  سیاسی ، اقتصادی ، نظامی  و استراتژیکی  نسبت به ایران است؛  گزینه های اروپا بسیار پیش پا افتاده است باید گفت    اروپا یا باید رابطه با رژیم ایران را انتخاب کنند یا با آمریکا و جامعه جهانی  را 


فعالیت دوکارخانه «فولاد قزوین» و «آرمان شفق» موقتا
متوقف شد/بلاتکلیفی دست‌کم ۳۰۰ کارگر


دو کارخانه «فولاد قزوین» و «آرمان شفق» بعد از ۱۲ سال فعالیت‌؛ از امروز پنجشنبه (دهم خرداد ماه) موقتا فعالیت خود را متوقف کردند

 دو کارخانه «فولاد قزوین» و «آرمان شفق» که دست‌کم ۱۲سال از آغاز فعالیتشان می‌گذرد؛ از امروز پنجشنبه (دهم خرداد ماه) موقتا متوقف شدند و در نتیجه دست‌کم ۳۰۰ کارگر بیکار شدند

در خصوص علت توقف فعالیت این دو واحد صنعتی گفته می‌شود که مسئولیت اداره دو کارخانه «فولاد قزوین» و «آرمان شفق» از مرداد ماه سال قبل توسط اداره تصفیه و امور ورشکستگی دادگستری شهرستان تاکستان به یک سرمایه‌گذار اجاره داده شده بود که صبح امروز قبل از اتمام قرارداد؛ فعالیت این دو مجموعه به دلیل متعهد نبودن بخش خصوصی به تعهداتش متوقف می‌شود

منابع کارگری با بیان اینکه کسی پاسخگوی کارگرانی که امروز با بسته شدن درهای محل کارشان، بیکار شده‌اند، نیست؛ افزودند: به همین دلیل جمعی از کارگران در اعتراض به وضعیت شغلی خود، صبح امروز (پنج شنبه ۱۰خرداد ماه) مقابل ساختمان‌های کارخانه تجمع کرده‌ و از مسئولان دولتی به‌ویژه اداره تصفیه و امور ورشکستگی دادگستری شهرستان تاکستان درخواست رسیدگی کردند

ظاهرا کارگران این دو واحد صنعتی تا مشخص شدن وضعیت کارخانه‌ها و واگذاری آنها به سرمایه‌گذار جدید بلاتکلیف هستند اما این کارگران به استناد به ماده ۱۲ قانون کار از اداره تصفیه و امور ورشکستگی دادگستری تاکستان توقع دارند تا در مقام کارفرمای اصلی پاسخگوی  وضعیت شغلی ومطالبات معوقه آن‌ها باشد

کارگران دو کارخانه «فولاد قزوین» و «آرمان شفق» که از مدیریت اجاره‌ای قبلی دست‌کم یک ماه طلب مزدی دارند در خاتمه می‌گویند: پیش از ورود کارفرمای جدید از مالک قبلی کارخانه حدود ۷ ماه طلبکار بودیم

کارگران مدعی شدند؛ با واگذاری این دو واحد صنعتی به کارفرمای جدید مشکلات‌مان نسبت به قبل چند برابر شده و در نتیجه هرچند وقت یکبار کارگران برای پیگیری وضعیت کارخانه و وصول مطالبات معوقه خود دست به اعتراض صنفی می‌زنند

Wednesday, May 30, 2018

چهار بحران بنیان‌کن

دیروز تقریباً همة سردمداران و عوامل رژیم به صحنه آمدند، از خود خامنه‌ای تا روحانی و آخوند آملی لاریجانی تا عوامل رژیم در دانشگاهها و هر کدام به زبانی و بیانی به بحرانهای اصلی رژیم پرداختند یا اشاره کردند. ما هم در گفتگوی امروز خودمون با علیرضا معدنچی به این موضوع می‌پردازیم:
س1 : سؤال اینه که برای چی اینها به صحنه آمدند؟ و چه حرفی داشتند؟

جواب :‌ خب شاید به صحنه اومدن همزمان اینها را بشه گفت اتفاقی بوده ولی این که همة اونها به بحرانهای فراگیر رژیم پرداختند، اتفاقی نیست، چون این بحرانها همون طور که در رسانه‌های رژیم هم بهش اعتراف می‌کنند، رژیم رو در حساسترین و خطرناکترین مرحلة حیات خودش قرار داده وموجودیتش رو زیر علامت سؤال قرار داده. خب حرفهای آملی لاریجانی و حرفهای دانشجویان و حرفهای خامنه‌ای رو شنیدیم و من لازمه به عنوان یادآوری به حرفهای دیروز روحانی در دیدار با فعالان اقتصادی اشاره کنم که از جمله بر لزوم باصطلاح تعامل با دنیا تأکید کرد و گفت: 
«سیاست کلی نظام یک تصمیم است نیاز به کتاب و اوراق و ماده و اینها نداره یک جمله است یک جمله اگر ما تصمیم بگیریم کشور رو ما می توانیم متحول کنیم, خوب ما در برون گرایی باید شرایطی رو فراهم بکنیم که بتوانیم با دنیا تعامل داشته باشیم حالا ممکنه در شرایط جدید یک مقدار سخت شده باشه اشکال نداره ما باید راه حلهای خودش رو پیدا بکنیم».
همون طور که می‌بینید حرفش اینه که ما الان پشت یک تصمیم موندیم. منظورش تصمیم خامنه‌ایه و اون هم اینه که تصمیم به تعامل با دنیا بگیریم. منظور از تعامل هم الان و در این شرایط روشنه، این که در خط ادامة برجام شروطی رو که آمریکا تعیین کرده، بپذیریم و بخصوص با مثال زدن از چین که با یک میلیارد و 400میلیون جمعیت نتونست و نمی‌تونه در دنیا را به روی خودش ببنده، گفت که ما هم به طریق اولی نمی‌توانیم. به این ترتیب روحانی یک بحران رو که در واقع بحران بلاتکلیفی و بی‌تصمیمی رژیم هست برجسته کرد.

س2 : خب در بین اینها، حرفهای خامنه‌ای متفاوت بود و اصلاً منکر وجود بحران شد و گفت که اوضاع رژیم خیلی هم خوبه!

جواب :‌ بله خب خامنه‌ای مثل همیشه دوگانه گویی پیشه کرد، و ضمن قبول انتقادات دانشجویان بسیجی اما تک تک آنها را رد کرد ولی در پاسخ به یک سؤال آنها در مورد برجام که همیشه در رژیم گفته می‌شود امضای برجام تصمیم نظام بوده پرسیدند این نظام دقیقا شامل چه کسانی می شود که تصمیمات آن هم مخالف صریح بیانات حضرتعالی ست جوابی نداد. بنابراین از قضا سکوت او تایید همان بحرانی است که روحانی از آن نالیده است.
  
س3 : خب این بحرانها به طور خلاصه چیه؟

جواب :‌ در حرفهای آملی لاریجانی روی ۴بحران انگشت گذاشته است:
  بحران ناشی از انزوای بین‌المللی -
  بحران اجتماعی -
  بحران درونی- 
  مجاهدین و مقاومت سازمان یافته یا در واقع بحران حضور آلترناتیو-
مسئولان با برطرف کردن مشکلات صنفی در حد توان خود نباید اجازه دهند که یک مشکل ساده به معضلی امنیتی تبدیل شود. مردم هم باید بدانند که دشمن همواره در کمین است و تلاش دارد که با کوچکترین اعتراضی شروع به موج سواری کند. براین اساس نباید چنین مجالی را دراختیار دشمن قرار داد. دستگاه قضایی نیز با کمک ضابطان خود توجه دارد که برخی تحرکات از کجا سرچشمه می گیرد و نیروهای انتظامی وامنیتی نیز باید بین اعتراضات موجه یک صنف که باید مشکلاتشان شنیده و حل شود با موج سواری منافقین و دشمنان مرزگذاری کنند. کسانی که قصد دارند از برخی فضاها سوءاستفاده کنند و به واسطه آن امنیت کشور و مردم را به خطر بیاندازند بدانند که نظام فقط نظاره گر نخواهد بود و به شدت با آنها مقابله خواهد کرد.
اینها در واقع بیان دیگر همان سه رأس مثلث سرنگونی است که خامنه‌ای هم در سخنرانی 19 دی ماه خود و اوین سخنرانی بعد از قیام دی ماه به آن اشاره کرد.

س4 : خب این بحرانها که جدید نیستند، الان چه اهمیتی دارد؟

جواب :‌ الان این بحرانها و ابهامها راه برده به مبانی و ریشه‌ها. یعنی شکاف به عمق رفته و مبانی تئوریک رژیم را زیر سؤال برده همانهایی که خمینی بنیانگذاری کرده و تا به حال در رژیم تابو بوده ولی حتی الان خودشان اعتراف می‌کنند که این مبانی حتی در حوزه‌های آخوندی هم زیر سؤال رفته. 
آخوند لاریجانی میگوید: « جریانی درصدد تحریف راه و گفتار امام است درحالی که باید در صورت وجود ابهام نیز به محکمات رجوع شود. از جمله محکمات کلام امام (ره), توجه و رسیدگی به محرومان, مقابله با اشرافی گری, خودباوری و استقامت و رسیدن به ندای مظلومان در منطقه بود...
, از جمله دیگر محکمات کلام و نظر حضرت امام (ره) بود, رفتار ایشان با برخی جریان ها که درصدد زیرسوال بردن موضوعاتی نظیر حدود و قصاص بودند».

س5 : این که از مجاهدین اسم می‌برند و از نقش مجاهدین در تغییر و شکل دادن سیاست قدرتهای جهانی آه و ناله می‌کنند و از نقش اونها در داخل کشور حرف می‌زنند که اینها مسائل صنفی رو به بحرن سیاسی تبدیل می‌کنند، آیا به ضرر رژیم نیست و آیا خودش به بحران امنیتی رژیم دامن نمی‌زنه؟

جواب :‌ وقتی تردیدها راه می‌برد به مبانی و پاینه‌هایی که رژیم رویش سوار است به لرزه می‌افتد، رژیم ناچار است با وارد کردن مجاهدین که برای رژیم سرخترین مرز سرخ است، نیروهایش را در این رابطه آب‌بندی کند که حواستان باشد اینها همان حرفهایی است که مجاهدین میزدند. 
باید مرزش را اینجا ببندد تا نیروهایش وارد این حیطه نشوند.



آن جه که تلویزیون رژیم تحت عنوان دیدار خامنه‌ای با دانشجویان پخش کرد، باصطلاح خود رژیم حاشیه‌های زیادی پیدا کرده و دامنه‌ش به رسانه‌های حکومتی هم کشیده شده، ما در گفتگوی امروز خودمون با علیرضا معدنچی به این موضوع می‌پردازیم:
س1 : داستان این دیدار نمایشی الان در رسانه‌های خود رژیم تبدیل به یک ماجرا و یک داستان شده، چیه؟
جواب: در اون شو دیدار باصطلاح دانشجویان، یک وقت عمده‌یی را به حرفهای به اصطلاح دانشجویان اختصاص دادند، که معلوم است که این وقت برنامه‌ریزی شده بود. اما به نظر می‌رسه که این برنامه و این نمایش آن طور که مد نظر گرداننده‌های آن بود، پیش نرفت. من قبل از این که به نشانه‌هایی که این نکته رو اثبات می‌کنه، اشاره کنم، ترجیح می‌دم قسمتی از حرفهای دو سه نفر از کسانی که در برابر خامنه‌ای صحبت کردند، اشاره کنم:
سحر مهرابی خطاب به خامنه ای 
گویی در دعوای میان مسوولان کشور، هنوز مخاطب بایدها مشخص نیست. مسوولان از هر جناح در برابر انتقادات در نقش اپوزسیون ظاهر شده و با فرافکنی از زیر بار پاسخگویی، شانه خالی  می‌کنند و این امر، نتیجه‌ای جز تشدید شکاف میان مسوولان و مردم ندارد. لذا این  سوال جدی مطرح است که رییس دولتی که مسوولیت نهادهای اجرایی را بر عهده دارد، و یا رییس قوه قضاییه‌ای که اختیارات نظارتی و قضایی دارد و یا جنابعالی که برخی، اختیارات مندرج در اصل ۱۱۰ قانون اساسی را کف اختیاراتتان می‌دانند، در برابر پرسش ها، انتقادات و اعتراضات مردم چه پاسخی دارید؟
ببینید داره چی می‌گه؟ می‌گه تو این مملکت که هیچ کس از رئیس قوة مجریه تا قضاییه و تا خود تو که این همه اختیارات داری پاسخگو نیست، بعد یقه خود خامنه‌ای رو گرفته که در برابر پرسش ها، انتقادات و اعتراضات مردم چه پاسخی دارید؟ حالا با هر نیتی بوده اصل نمایش یا نمایش استحاله شده، به هرحال این طور حرف زدن با خامنه ای خودش جر دادن هرچه بیشتر هیمنة پاره پارة خامنه ای یه.  
کوهی مقدم:
شما تاکید فراوانی به حفظ امید در جامعه دارید، اما این امیدواری الزاماتی دارد... بعد از 4 دهه حیات انقلاب اسلامی هنوز نتوانستیم یک  ساز و کار برای طرح اعتراضات مردمی به وجود بیاوریم... برای مردم دعوای چپ و راست؛ اصلاح طلب و اصولگرا؛ دیگر نه ارزشی دارد و نه اهمیتی! حرف درمانی و سخنرانی هم گره‌ای از کار مردم باز نمی‌کند... 
عدم امکان عملی تحقیق و تفحص از برخی نهادهای تحت امر جناب عالی مانند سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ایران، قوه قضاییه، صدا و سیما، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، در کنار ضعف روحیه پاسخ گویی در مسوولان به خودی خود مشکل آفرین است.
معتمدی نژاد:طبق فرمایش شما در سال گذشته «قوه‌ قضائیه باید پرچم‌دار حقوق عمومی در جامعه شود 
اما به‌راستی مردم ما چقدر بر این امر باور دارند که قوه قضائیه حافظ حقوق آن‌ها است؟ عدم شفافیت باعث شده مفسدین به‌جای مستضعفین احساس امنیت کنند اشرافی گری مسئولین در قوانین موجود جرم نیست اما اعتراض به آن جرمی نابخشودنی است!... 
بازهم با نیتی، عملا دارد زیرآب قوة قضاییه فاسد و جنایتکار خامنه‌ای را می‌زند و خامنه‌ای هم ناچار می شود بگوید که من فقط رئيس قوة قضاییه را تعیین می‌کنم در مدیریت آن نقشی ندارم.

س2 : شما از کجا می‌گید که اصل این دیدار یک نمایش بوده؟
جواب: یک نشونه اش اینه که قرار بود این برنامه طبق معمول سالهای گذشته بعد از افطار هم ادامه داشته باشد، اما این طور نشد.
رسانه‌های باند خامنه‌ای اول می‌‌خواستند در این جریان در راستای اهداف همون نمایش، نان آزادی و آزادی بیان و اعتقاد به آزادی توسط خامنه ای جنایتکار را بخورند، از همین قیافه های مضحکی که روحانی هم میگیره، اما نتوانستند.
ولی مهمتر از اینها «خبرنامه دانشجویان ایران» 8/3: تحت عنوان پشت پردة این دیدار، مطلبی منتشر کرده که در اون محمدرضا محمدی عضو شورای ناظر بر نشریات دانشجویی در گفت‌وگویی با تسنیم با بیان جزئیاتی از نحوه تدوین متن سخنرانی نماینده نشریات دانشجویی در مقابل رهبر انقلاب اظهار داشت: آنچه روز گذشته در مقابل رهبر معظم انقلاب قرائت شد، مایه تعجب نمایندگان نشریات دانشجویی بود. به نظر می‌رسد متن تهیه شده در جلسات نمایندگان دانشجویی در دقیقه نود توسط افراد غیر دانشجو تغییر کرده است.
وی با اشاره به روند تهیه متن نماینده نشریات دانشجویی خاطرنشان کرد:  از زمانی که قرار شد نماینده‌ای از نشریات دانشجویی در محضر رهبر انقلاب سخنرانی داشته باشد، قرائت این متن به خانم مهرابی واگذار و قرار شد متن با مشورت تمام اعضا نوشته شود. در همین راستا جلساتی برگزار و محورهایی پیشنهاد شد که عموما در فضای دانشجویی و به طور خاص در حوزه مطالبات نشریات دانشجویی بود.
به گفته محمدی، یک روز مانده به دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب بود که جلسه نهایی اعضای شورا برای تعیین ساختار و شاکله اصلی متن برگزار و قرار شد صبح روز دیدار  متنی که تهیه شده بود دوباره در جمع اعضای شورا مورد ارزیابی و ویرایش نهایی قرار گیرد. در کمال تعجب نه تنها صبح روز دیدار، خانم مهرابی جلسه‌ای تشکیل نداد، بلکه متن را هم برای تایید نهایی اعلام نکرد.
وی ادامه داد: همان زمان حدس زدیم شاید متن دارای نکاتی است که تمایل ندارند، ما هم اطلاع داشته باشیم و اقدام خودسری صورت گرفته است اما بنا را بر راستگویی و وفای به عهد گذاشتیم. در نهایت متنی در مقابل رهبر انقلاب قرائت شد که با محورهای پیشنهادی در تضاد صد درصدی بود.
یعنی می بینین که نمایش درجریان بوده اما از اون جا که رژیم ظرفیت هیچ مانور یا نمایشی رو هم در این زمینه های نداره این طور باعث دردسر براشون شده.
س3 : خب چرا اصلا یک چنین جریانی به وجود می‌آد؟ خب روشنه آدمهایی که اون روز اونا رو پای منبر خامنه‌ای آوردن نیروهای رژیم بودند و بخصوص اونایی که صحبت کردن از سردمداران تشکلهای دست ساز رژیم و از افراد کاملاً مورد اعتماد هستند؛ آیا کل این جریان باعث نمی‌شه فکر کنیم که کل این جریان یک مانور حساب شده بوده، برای این که همین بحثها راه بیفته؟
جواب: ببینید این اولین بار نیست که این طور مانورها یا نمایشها کار دست رژیم می ده. همین اخیرا بود که وقتی مأموران وحشی انتظامی خانمی را تحت عنوان بدحجابی مورد ضرب و شتم قرار دادن و تصاویر اون منعکس شد و دیدن خطرناک شد و می تونه این به جرقه یی تبدیل بشه، از بالا تا پایین از وزیر تا سرکردگان انتظامی اومدن عذرخواهی کردن و گفتن مأمور رو تحت پیگرد و رسیدگی قرار می دن. اما دو روز بعد همینها سردمداران شروع کردند به حمله به همان خانم که توهین کرده بوده و حمایت از مأمور انتظامی و ... چرا؟ چون دیدن اون نمایش روز اول برای آب ریختن روی آتش خودش تبدیل به سوراخ کردن دستگاه سرکوب شده و خلاصه به نفت روی آتش تبدیل شده. یعنی مانور و نمایش تبدیل به ضد خودش تبدیل شد. از این نمونه ها زیاده. 
حالا این که مکانیسم این که می گن متن عوض شده چی بوده و چه علتی داشته رو نمی دونیم، اما این توضیحات نشون می ده که این موضوع به یک بحران در درون خود رژیم تبدیل شده، یعنی اگر واقعا این حرفها همون حرفهایی بوده که از قبل قرار بوده اینها بزنند، حالا چنین پیامدهایی توی خود رژیم پیدا کرده و دستگاه یا نمایش رو به ضدخودش تبدیل کرده. 
البته مکانیسم و جزئیات رو بیشتر از اون چه تا حالا در جنگ باندی به رسانه های حکومتی کشیده نمی دویم، اما به طور کلی هم با یک نگاه به وضعیت رژیم 
حالا صرف نظر از مکانیسم قضیه و این که در مورد این فرد یا آن فرد چه چیزی عمل کرده، اولاً یک فشار سنگین اجتماعی وجود دارد که روی تمام آدمهای رژیم که مجبور می‌شوند از حرفها بزنند. اگر بخواهیم بهتر نگاه کنیم و از جزییات بگذریم و تحلیلی نگاه کنیم، باید رژیم را در ظرف کنونی و بحرانهایی که در آن غرق است نگاه کرد. یک نگاه به حرفهایی که همین امروز در مجلس رژیم زده شده:

سلیمی نماینده مجلس: الان شركت توتال علیرغم هشدارهایی كه داده شد به قراردادش عمل نكرده خب در مورد [ قطعی] بحثهای مفصلی در مجلس شد شركت توتال هم داره رها میكنه میره بحث ما اینه كه جنابعالی از وزارت نفت و مسئولین ذیربط درخواست كنید واقعا چه ضمانتهایی گرفتند الان آیا اینها حاضرند خسارت هایی كه به كشور ما وارد كردند رو پرداخت كنند؟ آیا اطلاعات نفتی ما رو اینها به دیگران نمی فروشند؟ خب آمدند و میدانهای نفتی ما رو میدانهای گازی ما رو به كیفیت در این مدت اشراف كامل اطلاعاتی آیا اینها رو به كشورهای همسایه در میادین مشترك نمی فروشند؟ تضمینها چیه؟ ما بعنوان مجلس واقعا در مورد این تضمینها 
الان باز از شورای نگهبان پالرمو برگشته مجلس ایراد شورای محترم نگهبان ترجمه بود ما باز هم به این ترجمه اعتماد نداریم وقتی یكبار مومن از یك سوراخ دوبار گزیده نمیشه شما دیدید در فكت شیت برجام هم اختلاف بود و در ترجمه مباحثی داشتیم
نكته سوم در مورد مذاكره با اروپایی ها بحث چند هفته بوده الان چند هفته گذشته چه نتیجه ای عاید ما شد؟ بعد یكی یكی می بینیم دارند سران كشورهای اروپایی میگند شركتهای بزرگ مستقل اند اینها شركت خصوصی اند و بحث هایی كه الان داره مطرح میشه واقعا آیا بناست دوباره چند سال همینطور ما دستمون لای درب بمانه؟ منتظر باشیم در حالت استند بای  
علی لاریجانی: نه چند سال نیست چند هفته ای باید بدهند یعنی الان بحثی كه دارند مذاكره میكنند اینه كه تا چند هفته دیگه مسئله باید تمام بشه زمان داره و چند سال و این حرفها نیست.

مرتضی نامور‌: انقباض عظما از «آتش به اختیار» تا «پمپاژ یاس ونا امیدی» و از تفاوت «انتصاب» و «مدیریت»


این روزها هرکس سخنان به‌شدت انقباضی عظما که پریشان حالی و سخافت و بی‌مایگی از کلمه به کلمه‌اش می‌بارد را که با یادداشتی در دست و سرک کشیدن گاه‌وبیگاه به آن، چنان پرت‌وپلا می‌گوید که عنقریب همان پامنبریها هم به فغان میاورد را می‌شنود استیصال و درماندگی را در کلمه به کلمه آن حس می‌کند، او اینک آینه‌ای چرک و زنگار گرفته از وضعیت رژیم در محاصره مردم ایران و بایکوت بین‌المللی است.
«ولی‌فقیه موقت» که یکسال پیش با نخوت و لودگی یک آخوند دوریالی از «آتش به اختیار» نیروهای وارفته‌اش در مقابل مردم در بعد داخلی فرمان می‌داد و در زمینه خارجی هم از «آتش زدن برجام» و «موشکهای زیبا و هدف زن» که از «فاصله چند هزار کیلومتری» اهداف را با اختلاف کسری از چند متر منهدم میکنند شیهه می‌کشید، امروز از «پمپاژ یاس و ناامیدی» و «تفاوت انتصاب و مدیریت» که در واقع حاکی از «کی بود کی بود من نبودم» در بعد داخلی و ماجراهای «تام وجری» در بُعد بین‌المللی است، اراجیف می‌بافد.
او کاملا میداند که تمام بدبختیهای مردم ایران از ولی‌فقیه پوشالی در رژیمی سرچشمه میگیرد که قصد داشته سکان تاریخ ایران را بعد از گذار از دیکتاتوری وابسته شاه و نماینده سرمایه‌داری کمپرادور از یک انفجار و انقلاب اجتماعی در شرایطی بسیار خاص که از زمین و زمان و امدادهای غیبی از شرق وغرب عالم و بعدها با دو جنگ منطقه‌ای در خدمت به او آمدند تا ایران را به قهقرایی مادون تاریخی ببرد به بن‌بست رسیده است وهیچ راه حلی حتی مقطعی هم ندارد
 به همین دلیل هم هست که یک روز سرمست از لاف عربده‌کشی با «موشکهای زیبایش» به «دشمن خارجی»، در داخل به «آتش به اختیار» فرمان می‌داد و روز دیگر با تکیه به سرکوب مطلق در داخل، در خارجه با «موشکهای زیبایش» نسق می‌گرفت وقتی دردیماه ۹۶ به مقاومت کلان اجتماعی برخورد کرد و ریش و عبایش در شهرهای میهن به دست مردم به آتش کشیده شد و «فریادهای عاصی آذرخش‌های» میهن با مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه‌ای از زن و مرد تا کودکان مدارس ابتدایی را در نوردید، اگرچه که به دلیل کودنی ذاتی بسیار دیر اما بالاخره فهمید که بی‌لیاقتی و کودنی خودش را نمی‌تواند به مردم تعمیم دهد و برای آنها با ترسیم مرزهای ایران در باب المندب و مدیترانه کرکری بخواند و با «آتش به اختیار» آنها را مرعوب نماید.

اکنون می‌توان به عین و به سمع دید و شنید و به عمق حرفهای او هنگام انتصاب به عنوان ولی‌فقیه موقت بعد از مرگ خمینی پی ُبرد، آنجا گه گفت «با انتصاب چنین رهبری باید به حال مردم ایران گریست» البته که مردم ایران از آن روز تا به حال بارها و بارها خون گریستند اما از ایستادگی و مقاومت دست برنداشتند و امروز با دل و جان گلخند شهیدانشان را بر چهره دارند.
چهل سال غارت و چپاول، ستم و سرکوب، اعدام و تیرباران و حاکمیت ارتجاع ناب آخوندی بر جامعه و مردم ایران و تبدیل یک انقلاب به هیولایی ضد بشری و ضدتمدن وغیرمتعارف، با ناهنجاریهای وحشتناک اجتماعی تولید شده در این چهل سال، از فقر و فحشا و اعتیاد و تا کودک و نوزاد فروشی و کلیه و قرنیه چشم فروشی تا گور خوابی و زباله خوری را با حرفهای مفت و توپ وتشر و تهدید به اعدام و کشتار و زندان آرام نمود.
امروز آحاد ملت ایران با تکیه به مقاومتی فداکار و خونین که در بطن خود حفظ کرده‌اند، عزم آن دارند که با کانونهای شورشی و شوراهای شهری کار را تا انجام به پیش ببرند این مقاومت که مصائب و توطئه‌ها وحشتناکی را از سر گذرانده و بدون هرگونه مطلق‌نگری یا تعصب به بی‌بدیل‌ترین و بیتا ترین مقاومت تاریخ معاصر جهان تبدیل شده قصد آن نموده که با دست مردم خویش ریشه این پارازیت تاریخی را به‌طور مادی و معنوی از ریشه دربیاورد.
«روزگاری» به درازای چهل سال خمینی و پس ماندگانش در زیر سایه پرمهری لمیده بودند و نان دورانی را میخوردند که اکنون زمانش سپری گشته.

مقاومت تاریخ‌ساز ملت ایران تقریبا از دو سال پیش با نام «تغییر دوران» ققنوس وار پرکشید، پروازی که جهان شاهد غنچه‌های بهاری آن در انتقال تمام کمال مجاهدین به آلبانی بود.
امروز دستگاه مماشات «به هر دلیل» (البته دلایل آن موجز در پیام شماره ۸ رهبر مقاومت بیان گردید) بعد از «چهل سال» دست نوازششان را از سر رژیم ولایت‌فقیه «برداشته» و تا اینجا آنچه را که در بیش از سه دهه پیش میبایست انجام دهد در ظاهر شروع نموده.
مردم و مقاومت ایران همیشه اعلام نموده‌اند که «سرنگونی این رژیم ضد بشری تنها و تنها به عهده‌ی مردم ایران است و بس» و به همین دلیل هرگونه مواضع بین‌المللی که این ارتجاع قرون‌وسطایی را که حاصل «کارخودشان» بوده به درون مرزهایش «واپس بتمرگاند» را در راستای آزادی مردم ایران مورد استقبال قرار میدهد حال این خامنه‌ای است که باید در مقابل «پمپاژ دائمی» مردم و مقاومت ایران در هدف قرار دادن «اژدهای هفت سر» ولایت‌فقیه، به بدنه از کار افتاده‌اش حقنه کند که «رهبر انتصاب می‌کند نه مدیریت!!!!».

مرجان، فریدون ژورک: جاودانگی یک ستاره


آخرین گفته زنده یاد ناصر ملک مطیعی بعد از ۳۸ سال عزلت نشینی و ممنوعیت از حقوق حقه نه فقط یک شهروند بلکه والاتر از آن، هنرمندی که چندین دهه در اوج محبوبیت، در قلوب ملتی سرفراز جای داشته است:
دیگر توانی برای کارکردن در سینما ندارم، اما زمانی که دوربین فیلمبرداری را می بینم، خاطرات برایم زنده می شود. من در سینما هرگز دنبال فخر فروشی نبوده ام، بلکه سینما برای من عشق است عشق به زندگی و زنده بودن
گفته این هنرمند هجران کشیده، برایم یادآور کلامی شد که زنده یاد فردین پس از سال ها خانه نشینی و دور بودن از جامعه، افسرده و غمگین، ولی با سربلندی و استوار، همچون هنرمندی متعهد به مردمش بر سر رژیم جهل و جنایت آخوندی فریاد زد.

ما روزی صد بار میمیریم برای یک روز زندگی کردن، این شد زندگی برای ما؟
این قصه تنها حکایت این دو اسطوره هنر ایران نیست، فردین، بیک ایمانوردی، فروزان و ناصر ملک مطیعی وووو... ستیز ارتجاع آخوندی با هنر و هنرمند، نه تنها پس از تخت نشینی خمینی، که در هیاهوی انقلاب و مبارزه خونین ملت ایران، با دیکتاتوری شاه شروع شد. با به آتش کشیدن سینماها، بخصوص سینما رکس آبادان که در این فاجعه بیش از چهارصد زن و مرد و طفل بی گناه سوختند و خاکستر شدند. بعد ها به عینه روشن شد که این فاجعه بشری را اوباشی رقم زدند که حالا رهبرشان علی خامنه ای در مقام رهبری ایران، هم چون فرعون، داعیه خدائی را تا هنوز هم یدک می کشد، کسی که به اعتراف خودش، باید ملتی خون بگرید اگر چون منی رهبرش باشد. به حاشیه کشیدن هنر و هنرمند، خاصه ستارگانی که از محبوبیت و شهرتی خاص، درسطح جامعه برخوردار بوده اند، با توقیف و پائین کشیدن فیلم ناجور ها از پرده سینماها، در سال ۶۱ و شکستن ویلون زنده یاد یاحقی بر سراین هنرمند شروع شد، این تعرضات توسط چماقداران رژیم به سرکردگی محسن مخملباف و مقاله نویسی سید محمد خاتمی که بعد ها سردمداری اصلاح طلبان رژیم را در مقام ریاست جمهوری عهده دار شد، کلید خورد. فیلم ناجورها اولین و آخرین فیلمی بود که بعد از پیروزی انقلاب، در سال ۶۰ تهیه شد، در این فیلم علاوه بر چندین هنرمند سینمای رژیم سابق، ناصر ملک مطیعی همراه با فردین ایفای نقش می کردند. بنظر ما زنده یاد ملک مطیعی همچون ستاره ای در تاریخ ادب و هنرایران، درخشان و ماندگار خواهد بود و شاهد این ادعا، شعار ملتی ایست که بدرقه راهش کردند (دیکتاتور نگاه کن، عزت خدا دادیه) 
ملت بزرگ و هنر دوست ایران، هوشیارانه پیکر ناصر ملک مطیعی را، که به جبر، توسط مزدوران و ایادی رژیم، در پرچم خرچنگ نشان آخوندی پیچیده شده بود، علیرغم خواست آخوندها، بر بال عواطف انسانی خود، تا سر منزل آخرت همراهی و در نهایت سپاس از تلاش چندین دهه او، در زمینه ادب و هنر ایران، به خاک سپردند و اثبات کردند که آخوند های حاکم بر این سرزمین کهن، نه تنها ایرانی نیستند، که دین هم برایشان دکانی است جهت کسب جاه و جلال مادی دنیا، به هر قیمتی. غافل از اینکه:
خاکی که بزیر پای هر نادانی است     کف صنمی و چهره جانانی است 
هر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی است     انگشت وزیر و یا سر سلطانی است
روحت شاد و یادت ماندگار، ناصرملک مطیعی

ناهید همت آبادی: آلترناتیو و دل نگرانیها؟


جهالت مذهبی و جنون مرگزایی عمامه داران که چهل سال آزگار با اجابت اجانب شرق و غرب تا دستشان رسید و میرسد هر گوشه ی دنیا را بیش از همه اما مردم ایران و منطقه را در خاک و خون کشیدند، اگر هزارباره هم تکرار شود، باز سهم ناچیزی از فاجعه و فجایع ناشی از باج دهی، دلجویی و چشم پوشی از جنایات فاشیسم دینی ملایان را که طی چهار دهه بر مردم جهان و تمدن آنان آوارشده هنوز بدرستی تصویر نخواهد کرد.
حالا هم که از قضا و پس از اینهمه سالها از میان صاحب منصبان امریکا، رییس جمهور جدید، برخلاف اسلاف سیاه و سفید، با برکندن اکثر مدالهای مطلای مماشات از سینه ی خونخواران، بطور جدی و بیسابقه ای اقدام به تنبیه سیاسی، تحریم و مقابله با جلادان نموده و با اذعان به جنگ افروزی، دستیابی به بمب اتمی و گسترش بنیادگرایی آنان ـ نکات مهمی که مجاهدین از حدود سه دهه پیش بر آنها تأکید کرده بودند ـ با خروج از برجام، راه بروز خطرات و فجایع بیشتر و جدیدتر از جانب ملایان را بگفته خود تا حدی سد نموده، و از سوی دیگر نیز خیزش و قیام بی وقفه و سراسر جانفشانی همه اقشار مردم بویژه جوانان و زنان دلیر ایران همراه با گسترش چشمگیر اقدامات و عملیات جسارت آمیز کانونهای شورشی که در بلوغ خواستها و شعارهای به حق مردم ”وای به روزی که مسلح شویم“ متبلور شده و سقوط محتوم جنایتکاران عمامه دار را در چشم انداز قریب قرار داده، باز مثل همیشه و البته با غلظت افزوده ی هراس از سرنگونی تمام عیار، خیل خبرگان سیاست باز فرنگی ـ وطنی، میهن فروشان ملی نمای دو دوزه باز، پیش قراولان همیشه جاسوس اجنبی و دلواپسان عمدی یا سهوی سیاسی یکهو همه با ذکر مصیبت، نگران نابودن آلترناتیو شده و فروپاشی رژیم آخوندی را در نبود جانشین مشخص ـ البته باب میل ایشان ـ با وقوع جنگی مانند سوریه، عراق و امثالهم یا تجزیه ایران تصویر کرده و با این پیشگویی و روشن بینی ترسناک!! مقابله مردم ایران با کفتاران دستار بر سر را نیز مسالمت جویانه و بدون خشم و خشونت صلاح دانسته و کماکان گاهی ”انتخابات آزاد را نیز تجویز فرموده اند“ که همین قضیه از قضا حالا هر آدم بی ادعا و هر اکابرنرفته سیاسی را هم با توجه به شرایط انفجاری جاری در جامعه ایران و تأثیر عمیق آن در مسایل مبتلا به خارج کشور، نسبت به زنجموره های سیاسی جماعات یاد شده بیشتر هشیار نموده و شصتها خبردار میشود که ابواب جمعی ارتجاع و استعمار گرچه با نمایش نقشهای فریبای سیاسی و حقوق بشری اما وقتی اینچنین راهنمای عمل و رهنمود روشهای مبارزه ملت داغدار ایران با دیکتاتور مذهبی هار میشوند، سوء نظر و شرارت سیاسی شان را باید به ضرب المثل فارسی تعمیم داد یعنی” قاچ زین ـ ولایت آخوند ـ را بچسب، سواری بر مرکب آزادی پیشکش“ که مبادا با فروریزی ارکان فاشیسم، بدتر از بد مثل سقوط شاه و آوار خمینی گردد که تاج بر عمامه و چکمه به نعلین البته ارجح است و در غیاب آلترناتیو، با وحوش و دست آموزان باید کنار آمده ساخت یا اگر بشود آنها را تلطیف نمود!!!
اینکه در شرایط جاری حساس منطقه، ایران و جهان چه کسی انگیزه یا وقت برای تفهیم و توضیح حقایق عمداً کتمان شده در باره مقاومت سازمانیافته ایران را بعنوان آلترناتیو خواهد داشت، من راستش هیچ نمیدانم جز اینکه در محدوده اندک خود تأکید کنم در بحث مسایل سیاسی، آلترناتیو مثل توضیح مقولات هنری، واژه ای انتزاعی و دور از ذهن نیست بلکه بر تعریف معین از استراتژی، عمل، حضور و نقش فعال سازمان رهبری کننده استوار است که بمثابه آلترناتیوی جدی، شاخص و متعهد به موازین اعلام شده، در فراهم بودن مجموع شرایط کافی و ضروری منجر به گسترش و بلوغ قیام، وارد صحنه و کارزار نهایی خواهد شد، آنچه در حال حاضر کانونهای شورشی و هسته های مقاومت مجاهدین خلق در داخل کشور با شهامتی شگفت آور، پیشگام آن بوده و با اسف از اینکه جز شورای ملی مقاومت ایران، در حال حاضر آلترناتیو واقعی دیگری بطور حقیقی و ملموس و نه در عالم انتزاع و آرزو، در صحنه نه موجود و نه متصور است. برای همین هم دلواپسان فرنگ نشین رژیم از نوع جنس داخلی یا خارجی؟! همگی یکسان آزرده و گزیده از حضور آلترناتیو منسجم جدی، به جد جارچی خلاء موجودیت آن شده و در انکار مقاومت گوی سبقت از یکدیگر ربوده اند. اما برخلاف خواست انتزاعی دلواپسان برون مرزی رژیم، بر صحنه شطرنج سیاست جهانی حالا مهره هایی از نوع جدید و غیر مماشاتگر در بازیست، مقاومت دیرپای ایران بسان آلترناتیوی کارآمد و توانمند از راهبرانی هوشمند و گوش به زنگ برخوردار است و همگامی کانونهای شورشی و هسته های پیشگام مجاهد، قیام آفرینان دلیر میهن را در هنگامه فتح قله های آزادی به پیروزی نهایی خواهند رساند. خلق دنیای نوین را بر زمینه و زمین ایران آزاد و آباد اما نه من، ما یا آنها بلکه تاریخ در یادها خواهد نگاشت.


شوی مسخره خامنه ای برای نمایش دموکراسی در استبداد مذهبی با شرکت عوامل بسیجی دانشگاهها


شوی مسخره یی که در بحبوحه بحرانهای گریبانگیر حکومت آخوندی به کارگردانی خامنه ای و با شرکت عوامل بسیجی اش در دانشگاهها، برای نمایش«دموکراسی» در استبداد مذهبی، روی صحنه رفت، با تاکید بر عبارت «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر، نه یک کلمه بیشتر» توسط یک بازیگر بسیجی، با فضیحت روبه روشد.
وی که مسئول سانسور نشریات دانشگاهی درحالیکه از «راهکار تعمیق دموکراسی برای خروج از بحران» حرف می زد، ضمن مجیز گویی برای تصمیم گیریهای خامنه ای گفت: در یک کلام راهکار در جمهوری اسلامی است؛ نه یک کلام بیشتر، نه یک کلام کمتر»! 
در این نمایش رسوا، ولی فقیه ارتجاع فرصت را برای نشان دان واکنش نسبت به موج نفرت و انزجار فراینده اجتماعی از دستگاه قضایی فاسد و صدا وسیمای ننگ آلود آخوندی، مغتنم شمرد و به نحو مسخره یی ادعا کرد مسئولیتی در قبال قضائیه و رادیو تلویزیون و نیروهای سرکوبگر تحت امر خودش ندارد.
خامنه ای گفت:آنچه مربوط به نیروهای مسلّح و مانند اینها است که آنجا بحث مدیریّت رهبری است؛ یعنی آنجا رهبری مدیریّت میکند در زمینه‌ی نیروهای مسلّح؛ صداوسیما این‌جوری نیست، قوّه‌ی قضائیّه این‌جوری نیست. بله، رئیس قوّه‌ی قضائیّه را رهبری میگذارد امّا رهبری قوّه‌ی قضائیّه را مدیریّت نمیکند؛ باید بین اینها تفاوت قائل شد. صدا‌و‌سیما را رهبری مدیریّت نمیکند؛ البتّه شما بدانید که من در مواجهه‌ی با صدا‌و‌سیما همیشه موضع انتقادی دارم؛ هم در مدیریّت فعلی، هم در مدیریّتهای قبلی دائماً من انتقاد دارم... 
باید عناصر جوان و مؤمن و پُرانگیزه و انقلابی در بدنه‌ی این دستگاه‌ها تزریق بشوند که ان‌شاءالله این کارها را بنا دارند بکنند، بنده هم تأکید کردم؛ هم به صدا‌و‌سیما تأکید کردم، هم به بخشی از مراکز دیگر؛ فرض کنید مرکز ائمّه‌ی جمعه و امثال اینها و ان‌شاءالله همین‌جور پیش خواهد رفت...
ولی فقیه ارتجاع در بخش دیگری از سخنانش به پمپاژ نا امیدی و ناتوانی در ولایت بحران زده اش اعتراف کرد: موانع بیرونی هم داریم؛ عمده‌ی موانع بیرونی، تزریق نومیدی، القای ناتوانی و مانند اینها است. اینکه «نمیشود، فایده ندارد، نمیتوانید» الان مرتّباً دارد -به‌قول شماها من نمیخواهم تعبیرات فرنگی به کار ببرم، امّا اینجا ناچارم- پمپاژ میشود، به‌طور دائم دارد تزریق میشود؛ هم احساس ناامیدی، هم احساس ناتوانی...
این را شما توجّه داشته باشید که نظام در یک کارزار عظیمی قرار دارد. اینکه گفتم جای خودمان را بدانیم، مسئله را بشناسیم، اصل مسئله این است: شما در وسط میدان کارزارید، یک کارزار همه‌جانبه‌ی عظیم؛ این کارزار را باید احساس کنید، طرف مقابل را باید بشناسید و این‌جور، تکلیف همه‌ی ما معیّن میشود. نظام، بدون مشی انقلابی ارزشی ندارد.

دیکتاتوری ولی‌فقیه – ورودی زندان‌ها «هر ساعت به ۵۰ نفر»


رشد بی‌سابقه آمار زندانیان در دیکتاتوری ولی‌فقیه به یقین سخن از وجود نارضایتی، عصیان و برهم خوردن تعادل جامعه جوان ایران را دارد.
واقعیت در داده‌های حکومتی آن است که دیکتاتوری خامنه‌ای هرگز تا به امروز از دادن آمار دقیق از زندانیان سیاسی و عقیدتی خودداری کرده است. فوج عظیم اوباش و لباس شخصی‌های حکومت در خیابان‌ها و معابر، ابعاد گسترده سرکوب مردم به‌ویژه از فردای قیام در بیش از ۱۴۲ شهر میهن امان و یا انتشار صحنه‌های دستگیری معترضین به جان آمده علیه بربریت ساری و جاری در شبکه‌های مختلف اجتماعی، تماما موئید این واقعیت است که بخش بزرگی از آمارهای حکومتی در رابطه با زندان‌های کشور، منطقا مربوط به زندانیان سیاسی و امنیتی در رژیم آخوندی می‌باشند.

بر این سیاق باید اذعان نمود، هر آنچه که اکنون در رسانه‌های حکومتی بازتاب می‌یابد، بخشی از «دیکته» دستگاه سرکوبگر قضائیه رژیم است که با کلی «رنگ و لعاب» تلاش می‌کند تا اوضاع به‌شدت درهم ریخته حاکمیت در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و یا فرهنگی را تحت کنترل نشان داده و بحران را صرفا به وجود «آسیب‌های اجتماعی» محدود نماید.

یک کارگزار رژیم در شورای قلابی شهر تهران با برشمردن ابعاد روبه رشد آمار زندانیان تنها در پایتخت، نوشت: «۲۱ هزار زندانی در شهر تهران به سر می‌برند که ۶۴ درصد زندانیان متاهل هستند و ۷۰ درصد آنان زیر ۴۰ سال سن دارند.
از این تعداد زندانی ۳ درصد زنان و نیم درصد کودکان و نوجوانان هستند.»

این گزارش در ادامه قدری به عمق فاجعه رفته و می‌افزاید: «وی با بیان اینکه نیمی از زندانیان (۴۲ درصد) جرائمی مربوط به مواد مخدر دارند و ۶۵ درصد زندانیان معتاد هستند گفت: همچنین ۹۶ درصد زندانیان جرائم غیر عمد استان تهران، محکومان مالی هستند که در این بین ۷۵ درصد آنان به دلیل ناتوانی در پرداخت چک صادر شده به زندان افتاده‌اند». (خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس ۶ خرداد ۱۳۹۷)

واقعیت در لابلای این جملات و صرفا از دیدگاه آسیب‌های اجتماعی، اعتراف به سونامی بروز عصیان اجتماعی و برهم خوردن تعادل جامعه در رژیم آخوندی است. یک منظر این عصیان و شورش همان تقابل با تمامی قوانین و ارزش‌های ارتجاعی و ضد انسانی حکومت است که اکنون از سوی بخش‌های ضربه‌پذیر جامعه به چالش کشیده می‌شود.
شورش علیه مظاهر سرکوبگرایانه، فساد، قوانین تبعیض آمیز، فقر و فلاکت که در منطق خود به بروز آسیب‌های شدید اجتماعی مانند روی آوردن به خرید و فروش مواد مخدر، اعتیاد، ارتشاء، فحشا، دزدی، کلاهبرداری و یا جرم و جنایت راه می برند، تنها گوشه ای از پازل آسیب‌های اجتماعی می‌باشند.

این کارگزار رژیم در ادامه ضمن اعتراف به وجود تبعیض و ناعدالتی در دیکتاتوری ولی‌فقیه ادامه می‌دهد: «این قضیه آنجا مسئله‌دار می‌شود که ۷۰ درصد جمعیت زندانیان زیر ۴۰ سال سن، یعنی سن جمعیت فعال قرار دارند و عملا جامعه از نیروی مفید و خلاق آنان بی بهره است.
آمار ۶۴ درصدی زندانیان متاهل که درصدی از آنان صاحب فرزند هستند ما را به دریچه‌ای دیگر برای تعمق و نگرانی رهنمون می‌کند. زندانیانی که تنها گناه آن‌ها ناتوانی در پرداخت دیون مالی است؛ جرایم غیر عمدی بیشترین تعداد زندانیان را به خود اختصاص داده است، که بنا به آمار ۹۶ درصد آن مالی و در این بین ۷۶ درصد آن مربوط به چک‌های بلامحل است.»

بدین سان ملاحظه می‌شود که چگونه رژیم آخوندی به‌عوض ساختارسازی، ترویج عدالت و دادگستری، پرداختن به حقوق شهروندی، مبارزه با فقر، فساد و غارت حکومتی و یا بیکاری، تنها راه حل را به مانند همیشه در رشد و توسعه سرکوب با ساختن انواع و اقسام زندان‌های مختلف و گسترش ارگان ها و نیروهای سرکوبگر می بیند. راه اندازی صدها زندان بزرگ از جمله در تهران با ظرفیت ۱۰۰ هزار نفر را باید در چارچوب همین سیاست مخرب رژیم ارزیابی نمود.

پیشتر نیز یک گزارش حکومتی در رابطه با افزایش شدید ورودی زندان‌ها نوشته بود: «رییس هیات مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران، در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا گفته است، هر ساعت ۵۰ نفر وارد زندان‌ها می‌شوند.
با این حساب هر روز ۱۲۰۰ زندانی و هر سال ۴۳۸ هزار نفر در ایران به زندان می‌روند که این عدد حدود ۰/۵ درصد کل جمعیت کشور می‌شود. به تعبیری از هر ۲۰۰ ایرانی، هر سال یکی به زندان می‌رود.» (سایت حکومتی فکت نیوز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷)
  

اعتصاب رانندگان کامیون و معنی و پیام اعتصاب‌های سراسری




سیر صعودی اعتصاب‌ها و حرکت‌های اعتراضی در ایران، هر لحظه شدت و گستره بیشتری پیدا می‌کند. در یک بازه زمانی تقریباً ۲ماهه از روز دوم نوروز تا هفته اول خرداد ۹۷ اضافه بر تمامی آن‌چه که در شهرها و حتی روستاهای ایران انجام شده، با پدیده‌ دیگری هم روبه‌رو هستیم که آنها را می‌توان حرکت‌های اجتماعی سراسری یا حرکتهایی با تاثیر سراسری نامید.

حرکت‌های اجتماعی از نوروز تا خرداد ۹۷

حرکت اعتراضی هموطنان عرب در اهواز از هشتم فروردین شروع شد تا روز ۱۹ و ۲۰فروردین که میدانداریحرکت‌های مؤثر اجتماعی را به کشاورزان اصفهانی داد، کشاورزان اصفهان تا ۲۶فروردین جلودار صحنه اعتراضها بودند و پس از آن، نقش جلودار را به مردم قهرمان کازرون دادند، کازرونی‌ها تا روز ۳۰اردیبهشت پیشتاز بودند و در آن روز، رانندگان کامیون جای آنها را گرفتند و این خط‌سیر سرخ و درخشان هم‌چنان ادامه دارد.
در تمامی همین مقطع، اعتصاب سراسری معلمان در ۳۴شهر، تظاهرات تقریباً سراسری کارگران در ۱۱اردیبهشت، اعتصاب مغازه‌داران و بازاریهای کردستان که بعداً برای چند روز در جریان سقوط قیمت پول ملی به تقریباً مهمترین بازارهای کشور گسترش پیدا کرد را هم می‌توان در همین چارچوب دید، حرکتهایی که آتش قیام را دست به دست و شهر به شهر و روستا به روستا برده و همه جا را با نور و گرمای آن، متحول می‌کنند.
در بررسی یک نمونه یعنی اعتصاب رانندگان کامیون و کامیون‌داران می‌توان متوجه انرژی آزادشده‌‌یی گردید که نقش اساسی در رویارویی با دیکتاتوری حاکم دارد: قدرت متحد تمامی اقشار و اصناف.

نگاهی به اعتصاب رانندگان کامیون

اعتصاب رانندگان کامیون از روز سه‌شنبه اول خرداد ۹۷ آغاز شد. استقبال از اعتصاب حتی برای خود گردانندگان اعتصاب هم از جهاتی غافلگیرکننده بود. سرعت گسترش اعتصاب خیره‌کننده بود:
روز اول کامیون‌داران ۵۰شهر وارد اعتصاب شدند،
روز بعد، آمار شهرهای اعتصابی به ۷۰شهر و روز سوم به بالای ۱۰۰شهر رسید تا آخر هفته که مطابق آخرین خبرها آمار شهرهایی که کامیون‌دارانشان به اعتصاب پیوسته‌اند به بیش از ۲۵۰شهر کشور افزایش یافت.
در همین مدت، بخشی از تاکسی‌داران مثل تاکسی‌داران اسنپ نیز به کامیون‌داران اعتصابی پیوسته‌اند.
همین‌طور بخشی از رانندگان اتوبوس هم با رژه دادن اتوبوس‌هایشان، پیوستگی خود به رانندگان کامیون را به گوش همگان رسانده‌اند.
و فراتر از صنف رانندگان، بخشی از بازارها و کسبه هم همزمان با اعتصاب رانندگان، وارد اعتصاب شده‌اند، کسبه خیابانهای ناصر خسرو و اکباتان و بعضی پاساژها در تهران و بازارهای برخی شهرها و...
آمار تقریباً نیم میلیون نفری رانندگان که نان‌آوران یک جمعیت حداقل ۲میلیون نفری را تشکیل می‌دهند، برای هر حکومتی نگران‌کننده و تکان‌دهنده است.

خواسته‌های رانندگان

حرف اصلی رانندگان تعدیل و بهبود وضعیت دستمزدهایشان است که هیچ تناسبی با تورم و گرانی سرسام‌آور و مداوم ندارد.
به‌ویژه که این رانندگان زحمتکش کار سختی را هم به‌عهده داشته و حرفه‌ آنها در شمار مشاغل پرمشقتمحسوب می‌گردد. رانندگان زحمتکشی که به‌رغم تمامی تلاش‌هایشان به‌سرعت به زیر خط فقر کشانده می‌شوند.
از دیگر خواستهای کامیون‌داران هم‌چنین کنترل افزایش بی‌حساب و کتاب قیمت لوازم یدکی است که بازار آن در انحصار باندهای غارتگر رژیم است.
از دیگر خواسته‌های کامیون‌داران امکان ایجاد سندیکای مستقل و تشکل‌یابی خودشان است.

ویژگی‌های اعتصاب کامیون‌داران

در خلاصه‌ترین شکل می‌توان ویژگی‌های اعتصاب کامیون‌داران را به ترتیب زیر محوربندی کرد:
- گستردگی
- شتاب گسترش
- برانگیختن همدردی نزدیک و فعال سایر اقشار جامعه مانند اعلام همبستگی نفتگران
- خشم و درجه انفجاری که در این اعتراض وجود دارد

اهمیت اعتصاب رانندگان کامیون

اعتصاب رانندگان کامیون بازتاب عمیقی در دستگاه سیاسی حاکم بر میهن داشته به‌نحوی که روزنامه‌ ایران وابسته به دولت روحانی در همین مورد به تکاپو افتاده و از جمله با دروغ‌بافی و ریاکاری خاص روحانی و باندش نوشته:
«علت این وضعیت و گسترش سریع اعتراض رانندگان این است که دولتهای قبلی، اجازهٔ تشکیل سندیکا به این اقشار ندادند در نتیجه و به همین علت، اکنون هم امکان کنترل حکومتی چنین اعتراضهایی را نداریم»!‌
این البته یک دروغ آشکار است. روحانی خود هم‌اینک نزدیک به ۵سال است که رئیس‌جمهور این نظام است، او پیش از هر کس دیگر در کنار خامنه‌ای باید به این سؤال جواب بدهد که چرا در این ۵سال اجازهٔ تشکیل هیچ سندیکای مستقلی را به هیچ صنفی نداده و حتی تشکلهای غیررسمی و مردم ‌هادی را هم که توده‌ها خود به‌وجود آورده‌ بودند مانند سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی و کانون صنفی معلمان و... سرکوب کردند؟!
هم اکنون بسیاری از رهبران تشکل‌های صنفی معلمان و کارگران در زندانها به‌سر می‌برند. شاهرخ زمانی، فعال صنفی کارگری، در زندان همین نظام و همین حکومت جان خود را از دست داد. برای مردم ایران بسیار طبیعی و روشن است که حکومتی که یک کارگر وبلاگ‌نویس مانند ستار بهشتی را صرفاً به جرم «نوشتن» در یک وبلاگ، زیر شکنجه به‌شهادت می‌رساند، مطلقاً ظرفیت تحمل سندیکا و هیچ‌گونه تشکل صنفی را ندارد.

نگاهی به ریشه مشکل حاکمیت با حرکت‌های ساده صنفی

مشکل رژیم این است که در ایران تحت حاکمیت آخوندا هیچ مرزی بین اعتراض یا اعتصاب صنفی با اعتراضهای سیاسی و قیام‌هایی که جریان دارد، وجود ندارد چرا که کوچکترین و جزیی‌ترین خواسته یا حرکت صنفی بلافاصله به یک حرکت سیاسی بالغ شده و راه به خواسته تغییر بنیادین در نظام سیاسی‌‌یی می‌برد که بنا‌ به قانون اساسی‌اش، دخالت فعال در شخصی‌ترین و نهانی‌ترین مرزهای حریم خصوصی شهروندانش را نه فقط وظیفه؟! بلکه رسالت خویش می‌شمارد!
به همین علت هم هست که درجه انفجاری جامعه اینک به جایی رسیده که هر تجمعی به هر مناسبتی می‌تواند محمل یک اعتراض سیاسی با هدف سرنگونی کل نظام شود.
حرکتی که حتی اگر حقیقتاً هم گردانندگانش مقدمتاً هیچ نیتی برای طرح مطالبات فراصنفی یعنی مطالبات سیاسی نداشته باشند، اما در پروسه پیشروی خود و در تجربه حضوری نقش حاکمیت و عوامل سرکوبگرش، به مطالبات سیاسی فراصنفی می‌رسد. نمونه‌اش مراسم تشییع هنرمند مردمی ناصر ملک‌مطیعی است که یک تشییع‌جنازه ساده به‌سرعت به شعار مرگ بر دیکتاتور رسید