Monday, June 19, 2017

کابوس برجام و ۴راه حل برای روحانی، کدامیک را برخواهد گزید؟


تصویب تحریم‌های جدید در سنای آمریکا، مهره‌ها و کارشناسان سیاسی نظام، را به وحشت انداخته و از ابعاد گسترده و فلج‌کننده این تحریم‌ها می‌گویند و آن را هم تحریم‌های گسترده‌تر و بیشتر از تحریم‌های اتمی توصیف می‌کنند. با اینکه رسانه‌های هر دو جناح در ابراز نگرانی نسبت به تحریمهای تصویب شده در سنای آمریکا مشترک هستند. اما واکنش‌ها و راه‌حلهای متفاوتی دارند.
برای نمونه یک راه‌حل، راه‌حلی است که جواد لاریجانی یا حسین شریعتمداری می‌دهند؛ یعنی بازگشت نظام به فعالیت‌های پیشین اتمی؛ یعنی در یک کلام بمب‌سازی. حرف و توجیه‌شان هم این است که با تحریم‌های سنا برجام نقض شده و ما هم باید اقدام متقابل کنیم. برای نمونه مهدی محمدی، در این رابطه نوشت: «این پایان کار برجام است. آمریکا در برجام تعهد داده بود تحریم‌هایی را که تعلیق کرده ‘تحت عناوین دیگر’ بازنگرداند. اکنون همه آن تحریمها بازگشته و چیزهایی به آن افزوده هم شده است». (عصر امروز ۲۶خرداد ۹۶)
اما جناح روحانی با مشکلات بیشتری روبه‌رو هستند. چرا که در عین‌ حالیکه ضربه کاری تحریمهای سنا که به نظام   وارد شده، شامل حال آنها هم می‌شود، باید از برجام هم دفاع کنند و بگویند این تحریمها ناقض برجام نیستند. برای نمونه روز ۲۷خرداد ۹۶ «یوسفیان» عضو مجلس   گفت: «مصوبه مجلس سنا برای اعمال تحریم‌های غیرهسته‌یی نقض برجام محسوب نمی‌شود بلکه با روح این توافق در مغایرت است». راه‌کاری که این جناح می‌دهد، این است که از طریق اروپا به آمریکا فشار آورده شود تا این تحریمها را متوقف کرده یا تخفیف بدهند، اما راه‌حلی اصلی آنها جدای از این‌که به چه زبانی و تا چه حد صریح مطرح کنند، این است که نظام باید به سمت زهر‌خوریهای بعدی برود تا مانع تصویب اینگونه تحریمها بشود و بتواند فشار را از روی نظام بردارد.
می بینید ‌ در این نظام، چطور بر سر یک موضوع مشخص، اظهارنظرهایی با ۱۸۰درجه اختلاف وجود دارد؟  یک جناح می‌گوید برجام نقض شده، جناح دیگر می‌گوید نقض نشده!
واقعیت این است که تحریمهای جدید سنا از نظر قانونی مغایرتی با برجام ندارند. برخی رسانه‌ها هم طی همین روزها درباره این‌که بخشی از مقامات نظام می‌گویند طرح S722نقض برجام است، نوشتند: «کسانی که این قانون را ناقض برجام می‌دانند، به بندهای ۲۶و ۲۹برجام استناد می‌کنند، اما اگر واقع بین باشیم، بند ۲۶برجام آمریکایی‌ها را تنها از وضع تحریم‌های هسته‌یی منع می‌کند و نه تحریم‌های دیگر…»
در بخشی از بند ۲۶برجام هم آمده: «دولت ایالات متحده، در چارچوب اختیارات قانونی رئیس‌جمهور و کنگره، از بازگرداندن یا تحمیل مجدد تحریم‌های مشخص شده در پیوست ۲ (یعنی تحریمهای اتمی) که اعمال آنها را وفق این برجام متوقف کرده است، خودداری می‌کند…»
پس برجام تنها بر روی تحریمهای اتمی متمرکز هست و تأکید هم شده که ربطی به سایر حوزه‌ها ندارد. تحریمهای جدید سناهم بر روی موشکی، تروریسم و نقض حقوق‌بشر متمرکز است.
این از زاویه قرارداد برجام، اما از زاویه خود نظام اگر نگاه کنیم، واقعیت این است که با اجرای تحریمهای جدید، نه تنها همان محدویتها و تحریمهایی که بر اساس برجام لغو شده بود، بلکه بیشتر از آنها هم مجدداً عملی می‌شود. یعنی در عمل مثل این است که اساساً برجامی درکار نبوده. بنابراین نتیجه همان است که حسین شریعتمداری می‌گوید: «برجام کلاه گشادی بود که در برنامه هسته‌ای، سر نظام گذاشتند» چون هم اتمی داده شد و هم تحریمها بیشتر از قبل برگشته است. کیهان  ۲۷خرداد ۹۶ دراین رابطه نوشت: «اکنون هر چند سپاه پاسداران بهانه تحریم‌های جدید قرار گرفته، اما در حقیقت برجام و وعده‌های تحریمی آن است که زیر پا گذاشته شده است».
حالا با این فرض که بپذیریم که برجام با تحریمهای جدید نقض شده است، آیا این نقض عملی برجام در «کمیسیون حل اختلاف برجام» قابل دفاع است؟
پاسخ این مسأله را  آرمان ۲۸خرداد ۹۶ داده است: «این کمسیون در ارتباط با نقض محتویات برجام است… بنابراین چون این تحریم‌ها ناقض برجام نبوده، هیچ‌کدام از مسئولان خواستار مراجعه به شورای حل اختلاف نشده‌اند».
در چنین شرایطی به واقع نظام چه می‌تواند بکند؟ آیا راه‌کاری که جواد لاریجانی و شریعتمداری مطرح می‌کنند، یعنی بازگشت به غنی‌سازی و بمب‌سازی، می‌تواند ۵+۱را نگران کرده و آنها را  وادار کند که به آمریکا فشار بیاورند تا از تحریمها کوتاه بیاید؟
در این رابطه می‌توان گفت در یک صورت امکانش بود! آن هم این‌که در دوران اوباما بودیم. یعنی اوج مدارا با نظام. اما با تغییر دوران و مواضع دولت کنونی آمریکا که حتی وزیر خارجه این کشور از تغییر نظام سیاسی در ایران حرف می‌زند، بعید است ۵+۱حتی سمت چنین اقدامی بروند. این اولین بار است که یک مقام رسمی آمریکا حرف از تغییر نظام را مطرح می‌کند، در حالی که تحریم هم با یک اجماع دوحزبی اون هم با ۹۸رای موافق در مقابل تنها ۲رای مخالف، به تصویب رسیده، بنابراین در چنین تعادل قوایی جایی برای چنین لابیهایی وجود ندارد.
ضمن این‌که در عالم فرض اگر نظام بخواهد به قبل از برجام برگردد و به این وسیله فشار روی اروپا و آمریکا را در نگرانی از اتمی شدن نظام بالا ببرد، طبعاً برای نظام همان‌طورکه مهره‌های خود نظام گفته‌اند، خودکشی از ترس مرگ است! چرا؟ به‌خاطر مکانیزم ماشه در قرارداد برجام، مکانیزمی که می‌گوید اگر نظام به اتمی برگردد، به‌صورت خودکار نه تنها تمامی قطعنامه‌های پیشین مجدداً عملی می‌شود، نه تنها تمام تحریمها بر‌می‌گردد، بلکه نظام زیر بند ۷شورای امنیت قرار می‌گیرد و با تهدید اقدام نظامی روبه‌رو خواهد شد.
آنچه می‌ماند راه کار روحانی است و این‌که آیا این راه کار عملی است و نظام پای آن می‌آید یا می‌تواند بیاید؟
رضا سراج  کارشناس سیاسی جناح خامنه‌ای در رابطه با راه کار روحانی میگوید: با تصویب تحریمهای جامع موسوم به ۷۲۲٫S علیه ایران در مجلس سنا که به تأیید مجلس نمایندگان و امضاء ترامپ نیز خواهد رسید؛ عملاً روح و جسم برجام نقض شد.
بر خلاف آن که گفته می‌شد تحریمهای تسلیحاتی و موشکی در بازه ۵و ۸ساله خاتمه می‌یابد؛ مغایر با بندهای ۳و ۵پیوست دوم قطعنامه ۲۲۳۱عمل شد و در تحریمهای جامع و جدید آمریکا، تحریمهای موشکی و تسلیحاتی دائمی می‌گردد. این تحریمها عملاً قطعنامه مذکور را به کاغذ‌پاره‌ای، فاقد ضمانت تبدیل می‌کند.
 روحانی با مرگ برجام چه خواهد کرد؟
۱) روحانی مرگ برجام را می‌پذیرد و به سهل اندیشی، اشتباه محاسباتی و شکست ایده مرکزی دولت خود اعتراف می‌کند.
۲) روحانی با عمل به مکانیزم ماله کشی اجازه می‌دهد تا آمریکایی‌ها برجام را با دلخواه خود اجرا کنند.
۳) روحانی با اروپایی‌ها، حیات مصنوعی برجام را در وضعیت کما حفظ کرده و افکار عمومی را تخدیر می‌کند.
۴) روحانی با مقصر تراشی برای هزینه‌های شکست خود، وارد چالش دوگانگی با حاکمیت و زمینه‌سازی برای برجام های ۴، ۳، ۲می گردد.
در کوتاه مدت عمل به سناریوهای ۲و ۳متصور می‌باشد؛ اما در میان مدت باید سناریوی چهارم را به انتظار نشست». (نسیم آنلاین ۲۶خرداد ۹۶)
صحبت از برجامهای ۲و ۳و ۴یعنی همان زهر خوری همه جانبه، یعنی همان تنزل بی‌پایان که خامنه‌ای گفته بود. البته فرق شرایط الآن با ۲۵خرداد ۹۵که خامنه‌ای «تنزل بی‌پایان» را مطرح کرد، این است که، زنجیره عقب‌نشینی‌ها به‌صورت طولانی نیست. بلکه همین‌طور که در طرح تحریمهای سنا علیه نظام آمده است، نظام اتمی را که داده، حالا هم باید پای زهر موشکی بیاید، هم پای زهر تروریسم و دخالت منطقه‌یی و هم پای زهر حقوق‌بشر!
وقتی روی همه اینها، موضع وزیر خارجه آمریکا که حرف از تغییر نظام می‌زند هم اضافه شود، روشن است که این راه‌حل هم، همان‌طور که خامنه‌ای گفته بود به‌معنی پایان نظام است. بنابراین نظام هر راه کاری را برود، در چشم‌انداز خودش با یک کابوس بزرگ مواجه خواهد بود.

No comments:

Post a Comment